عشق یعنی کامران بودن سعادت یک بغل دل باختگی
عشق یعنی یک نگاه از جنس هومن سادگی
عشق یعنی یک نت موسیقی از من را ببخش
عشق یعنی تو همان شهزاده ای با یک رخش
عشق یعنی من مردود و تو که نمره ی بیستی
عشق یعنی اونی که بنده می خواستم عزیزم خوده تو هستی
عشق یعنی یه شناسنامه به اسم پاک معشوق
عشق یعنی که من از لطف تو می گم خیلی ممنون
عشق یعنی که می گم در زندگی کم دارمت
عشق یعنی که فدای سرت ای دوست ولی من خواهمت
عشق یعنی که چه علت تو نمی دانی چرا ؟
چون که خود هستی فرشته و نجاتی واسه ما
عشق یعنی که تو را می خواهم از ژرفای احساس
عشق یعنی ما له تو هرچی دلت خواس
عشق یعنی من اگه نباشم اونجا چی میشه ؟
نکنه چشات واسم یکمی بارونی میشه ؟
عشق یعنی اگه نیستی تو عشقم ؟
پس یه عمره واسه کی اینجور نوشتم ؟
عشق یعنی تو به من نشون دادی درستی هارو
با تشکر از شما لطفا ببینید غم مارو
عشق یعنی که تو رو دوستت دارم خیلی زیاد
من می خوام جنگ بکنم با دشمنات دلم میاد
عشق یعنی که اگه وقتی کسی رو دوست داری
بمونی منتظرش حتی که طاقت نداری
می مونم منتظرت حتی اگه دور بمونی
تو که آره بهترینی خودتم خوب می دونی
نظرات شما عزیزان:
نویسنده : شقایق تاریخ : دو شنبه 6 آذر 1398برچسب:کامران وهومن,